لطفا کانال مارو در تلگرام دنبال کنید
جهت جوین اینجا کلیک کنید
هنوز میرم یه وقتایی تو اون کوچه که باریکه
تو نیستی ولی میبینم تورو با اینکه تاریکه
یه مَرده توی اون کوچه خیالتو بغل کرده
نمیدونه کسی که رفت محاله دیگه برگرده
منم تنها کنار تو کنارم جای خالیته
کنارت پُر شده انگار حواست به کناریته
خیال کردن دیوونم که خیال کردم تورو دارم
کنارم کسی نیست اما بازم میگم دوست دارم
بین من و تو دیگه هیچی مثل قدیم نیست
نشونی از روزایی که حرفشو میزدی نیست
تازگیا حال منه بغض و تب و خرابی
ببخش صدای گریه هام نمیذاره بخوابی
اگه به جز خاطره هام چیزی واست نذاشتم
قلم را روی کاغذ می گذارم...........برایت چند خطی می نگارم
به نام خالق وصل و جدایی...........به نام نامی پروردگــــــــارم
سلام ای نازنین بی وفایم...........سلامت هستی ای زیبا نگارم
اگر چه بینهایت دوری ازمن...........تو را تا بینهایت دوست دارم
نمی دانم کجا و در چه کاری...........نمی دانی کجا و در چه کارم
فقط امید وارم شاد باشی...........نه چون من که هزاران غصه دارم
اگر از حال من خواهی غمینم...........از آن روزی که رفتی بی قرارم
دگر خشکیده اشک دید گانم...........برای گریه اشکی هم ندارم
از آن روزی که رفتی تیره گشته...........تمام لحظه های روزگارم
لباس تیره بر تن می کنم چون...........برای مرگ عشقم سوگوارم
پس از تو روی لب لبخند مرده...........چو مجنون اسب ماتم را سوارم
تو را در خواب می بینم دمادم...........که با تو در کنار چشمه سارم
ولی از خواب برخیزم چو بی تو...........تصور می کنم بر تل خارم
برایت می نویسم تا بدانی...........حکایت های چشم اشکبارم
تمام اهل عالم را خبر کن...........که من دیوانه چشمان یارم
خبر کن تا همه حالم ببینند...........مگر سنگم که تاب غصه آرم
تو احوال مرا از قاصدک پرس...........که او آگه بود از حال زارم
پس از تو روزن نوری ندیدم...........میان دخمهء تاریک و تارم
غمت همچون طنابی گشته نیلو...........مرا آویخته بر چوب دارم
در آخر آرزویم شادی توست...........تو را دست خدایم می سپارم
چو می دانم نخوانی نامه ام را...........من آن را لای دفتر می گذارم
در این شبهای دلتنگی که غم با من هم آغوشه
به جز اندوهی و تنهایی کسی با من نمیجوشه
کسی حالم نمیپرسه کسی دردم نمیدونه
نه هم درد و هم آوایی با من یکدل نمیخونه
از این سرگشتگی بیزارم و بیزار
ولی راه فراری نیست از این دیوار
برای این لب تشنه دریغا قطره آبی بود
برای خسته چشم من دریغا جای خوابی بود
در این سرداب ظلمت نور راهی بود
در این اندوه پربرگ سرپناهی بود
عشق منو پس نزنی به قلب من دس نزنی
جایی که داره تو دلت به پای هوس نزنی
یاد منو گم نکنی نصیب مردم نکنی
مجنونتو تورو خدا سردرگم نکنی
منو نذاری بی خبر بیام بگن رفتی سفر
خدا نکنه بشنوم از عشق من کردی حذر
از تو دلت کنده نشم عاشق بازنده نشم
آبرو دارم پیش دل یه وقتی شرمنده نشم
اشک منو درنیاری رو عهدمون پا نذاری
حیثیت عشق منو برای چشمام نذاری
مهرمو از دل نگیری که از دل من نمیری
فقط برای دلخوشی بگو که بی من میری
مگه مال من نبودی ؟ مگه عاشقت نبودم ؟
مگه تو هرچی که گفتی من موافقت نبودم ؟
مگه تو هرکاری خواستی من بخاطرت نکردم ؟
حالا چی شده که میگی برم دیگه برنگردم ؟
من کجای زندگیتم ، تو که تو قلب منی
نذار دستاتو بگیرن تو هنوز عشق منی
بذار شک کنم بتونی که ازم دل بکنی
یه خبر بده بدونم که هنوز فکر منی
وسعت درد فقط سهم من است
باز هم قسمت غم ها شده ام
دگر آئینه ز من با خبر است
که اسیر شب یلدا شده ام
من که بی تاب شقایق بودم
همدم سردی یخ ها شده ام
کاش چشمان مرا خاک کنید
تا نبینم که چه تنها شده ام . . .
این همه ناله و بیقراری ، این همه غصه و گریه زاری
حق من نبود که اینجور تو بخوای بری و رو دل من پا بذاری
مگه من دوست نداشتم تو بگو
مگه من چی کم گذاشتم تو بگو
تو بگو چرا بُریدی از دلم ، تو چجور دلت اومد بگی برم
تو بگو چطور ازت دل بکَنم ، تو میدونی عشقم عاشقت منم
تو بگو اگه بری چکار کنم ، چجوری پاییزمو بهار کنم
اون همه زخم زبون شنیدم هی به خاطره به تو رسیدن
از دل و جون خودم گذشتم اما آخرش از تو چی دیدم
من آن ابرم كه مي خواهد ببارد
دل تنگم هواي گريه دارد
دل تنگم غريب اين در و دشت
نمي داند كجا سر مي گذارد
زندگي دفتري از خاطره است يك نفر در دل شب ، يك نفر در دل خاك يك نفر همدم خوشبختي هاست ، يك نفر همسفر سختي هاست چشم تا باز كنيم عمرمان مي گذرد ، ما همه همسفريم
سلام دوستان گلم یه خبر خوب..........
باسوسن آشتی کردم..این جمله خوب زیر رو هم اون بهم فرستاده........
توخیالم نبود دوباره عاشقی کنم،ممنونم اجازه دادی باتوزندگی کنم،نمیدونم چی بگم که باورت شه جونمی،تو این خیال کابوس درد رویای مهربونمی.........
(s) می نویسم تا بدونی, تو رو میخوام عزیزم
می نویسم تا بفهمی, تو رو دوست دارم عزیزم
دلم و خالی گذاشتم
که عشق تو بیاد تو قلبم
که بگم, تو رو میخوام
تو همیشه باش تو قلبم
تو همیشه باش تو قلبم
عشق من هنوز تو هستی
سر نوشته من تو هستی
پس نذار تنها بمونم
تا تو تنهایی نمیرم ((s)) (( ILOVE YOU)) تقدیم به عزیزترینمs
این شعرو خودم گفتم تو چشمای من نگاه کن
منو گم کن توی چشمات
چشم روهم نذار یه لحظه
خیره شو به آروزهات
من هنوزم ته چشمات
رده چشمامو میبینم
توی اوج آرزوهام واسه
عشقه تو میمیرم
تو چشات پر از نگاهه
من نیازم یه نگاهه
تو منو ببخشش عزیزم
آخه چشممام بی گناهه
کاش میشد بریم یه جایی
که فقط تو باشی و من
من بمیرم توی چشمات
تا چشات محتاج من شن (s) تقدیم به عزیزترینمs
دوباره شب شد و تنها شدم من
میان درد و غم رسوا شدم من
مرا گويي که شب ظلمت بیارد
...از این دل تا سحر حسرت ببارد
نه اینجا من کسی درپیش دارم
نه احوال خوشی درخویش دارم
دلم گويي که دربندی گرفتار
نشسته درکناری با غم یار
شدم شاید اسیر درد عشقی
ولی گويي که در جانم سرشتی
نمی دانم که شاید این چنین است
که گويي سرنوشت من بدین است
می چکد اشکی مرا ازدیدگان
می برد گويي زتن آرام جان.
حسرت دیده بی تاب تو بیمارم کرد
آن نگاه نگرانت دل تبدار مرا خوابم کرد
بی جهت نیست که مست رخ زیبای تو ام
لب گلگون تو در دشت خزان آبم کرد
مستی ام جام نگاهی ز افق های تو بود
آه ،آن صورت مهتاب تو در خوابم کرد
شهر را از تب بیماری من جایی نیست
راه گم کرده به دنبال تو آواره و ویرانم گرد
اشکم از دیده به گرمای نفسهای تو بود
جام اندوه تو مر همره و همرام کرد تقدیم به تو ای عزیزترینمs
عشق یعنی تنها باشی ویک تکیه گاه
اون که چشمش آسمان باشدوچشمانت زمین
آسمانی بودنت باشد همین
چون کویری تشنه باشی بی قرار
که گویی هردم آسمان برمن ببار
عشق یعنی حسرت پنهان دل
زندگی در گوشه ویران دل
عشق یعنی اینکه همچون سرنهی برپای یک دل داده ای
عشق یعنی سایه ای دریک خیال
عشق یعنی کوچه ای دورودراز
عشق یعنی عطرگل های بهشت
عشق یعنی زندگی وسرنوشت
زشت ترين كلمه؟....بي وفايي
پاك ترين كلمه؟.................اشك
بي همتاترين كلمه؟............تنهايي
بي معناترين كلمه؟.......جدايي
جذاب ترين كلمه؟....آشنايي زيباترين كلمه؟...... عشق
زشت ترين كلمه؟....بي وفايي
پاك ترين كلمه؟.................اشك
بي همتاترين كلمه؟............تنهايي
بي معناترين كلمه؟.......جدايي
جذاب ترين كلمه؟....آشنايي
غروبا میون هفته برسر قبر یه عاشق
یه جوون میاد میزاره گلای سرخ شقایق
بی صدا میشکنه بغضش روی سنگ قبر دلدار
اشک میریزه ازدو چشمش مثل بارون وقت دیدار
زیر لب با گریه میگه: مهربونم بی وفایی
رفتی ونیستی بدونی چه جگرسوزه جدایی
آخه من تورومی خواستم اون نجیب خوب وپاک
اون صدای مهربون *نه سکوت سرد خاک
تویی که نگاه پاکت مرهم زخم دلم بود
دیدنت حتی یه لحظه*راه حل مشکلم بود
توکه ریشه کردی با من*توی خاک بی قراری
توکه گفتی با جدایی هیچ میونه ای نداری
پس چرا تنهام گذاشتی توی این فصل سیاهی
توعزیزترینی امایه رفیق نیمه راهی
داغ رفتنت عزیزم خط کشیدروبودن من
رفتی ودیگه چه فایده ناله وضجه وشیون
توسفرکردی به خورشید*رفتی اونور دقایق
منوجاگذاشتی اینجا بادلی خسته وعاشق
نمی خوام بی تو بمونم*بی تو زندگی حرومه
توکه پیش من نباشی*همه چی برام تمومه
عاشق خسته وتنهاسرگذاشت روخاک نمناک
گفت جگرگوشه ی عشقودادمش دست توای خاک
نزاری تنها بمونه همدم چشم سیاش باش
شونه کن موهاشوآروم* شبا قصه گوبراش باش
وغروب با اون غرورش نتونست دووم بیاره
پاکشید ازآسمون وجاشودادبه یک ستاره
اون جوون داغ دیده بادلی شکسته ازغم
بوسه زد روخاک یارودورشدآهسته وکم کم
ولی چندقدم که دورشددوباره گریه روسرداد
روشوبرگردوندو دادزد
به خدانمیری از یاد
ای همه ء هستی من
ای همه ء وجودمن
ای همه ءامید من
ای خون تو رگ های من
با تو به آرزو هام می رسم
عشق من با تموم وجود دوست دارم
عشق یعنی : دفتر تلفن محرمانه نداشته باشی.
عشق یعنی : مجبور نباشی تنهایی غذا بخوری.
عشق یعنی :رازی بین من و تو.
عشق یعنی : آرزوهاتونو به هم دیگه بگین.
عشق یعنی : یه کیک خونگی برای روز تولدش.
عشق یعنی : به هزار زبون بهش بگی دوستش داری.
عشق یعنی : کسی که دلتو ببره.
عشق یعنی. : بعضی وقتها اشک زیاد ریختن.
عشق یعنی : همین کنار هم بودن.
عشق یعنی : همون نیرویی که توی فضا می چرخه.
عشق یعنی:احساس فوق العاده ای که همه جادوروبرت هست.
عشق یعنی : آدم احساس کنه زمین زیر پاش نیست.
عشق یعنی : ضربه فنی شدن.
عشق یعنی : کاری کنی که به جز عشق تو هیچی نبینه.
عشق یعنی : این فکر که چقدر خوبه که اون تو رو بخواد.
عشق یعنی : قشنگ ترین لباساتو براش بپوشی.
عشق یعنی : ترانه که تو رو به یاد اون می ندازه.
عشق یعنی : بزاری از خودش تعریف کنه.
عشق یعنی : منتظر تلفنش باشی.
عشق یعنی : بدونی واسه تولدش چه هدیه ای دوست داره.
عشق یعنی : دیدن خوشحالیش.
عشق یعنی : با نگاهت اونو به خودت جذب کنی.
عشق یعنی : غرورش رو جریحه دار نکنی.
عشق یعنی : سلیقه شو مسخره نکنی.
عشق یعنی : فکر نکنی مجبوره تا ابد با تو بمونه.
عشق یعنی : وقتی دیدنش کافیه تا تو رو از خود بی خود کنی.
عشق یعنی : لباسی رو که برات خریده بپوشی.
عشق یعنی : زیر نور مهتاب براش شعر بخونی.
عشق یعنی : وقتی خوابه تماشاش کنی.
عشق یعنی : بدون اون انگار توی بیابونه سر گردونی.
عشق یعنی : دلشو نشکنی
عشق یعنی : وقتی اونو می بینی داغ کنی.
عشق یعنی : واسش آوازه عاشقانه بخونی.
عشق یعنی :مرتب ببریش بیرون
عشق یعنی : بهش بگی که بدون آرایشم قشنگه
عشق یعنی : نقطه ضعفاشو بشناسی
عشق یعنی : ستاره ی محبوبش باشی
به گل گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من خوشگل تر است..."
به پروانه گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من زیبا تر است..."
به شمع گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من سوزان تر است..."
به عشق گفتم: "آخر تو چیستی؟" گفت: "نگاهی بیش نیستم
عشق یعنی با جهان بیگانگی عشق یعنی شب نخفتن تا سحر عشق عشق عشق عشق عشق عشق عشق عشق عشق عشق عشق عشق یعنی لحظه های التهاب عشق عشق عشق عشق عشق عشق عشق عشق عشق عشق عشق عشق یعنی با پرستو پر زدن عشق عشق عشق عشق عشق عشق عشق عشق عشق عشق عشق
یعنی سجده ها با چشم تر
یعنی سر به دار آویختن
یعنی اشک حسرت ریختن
یعنی در جهان رسوا شدن
یعنی مست و بی پروا شدن
یعنی سوختن یا ساختن
یعنی زندگی را باختن
یعنی انتظار و انتظار
یعنی هرچه بینی عکس یار
یعنی دیده بر در دوختن
یعنی در فراقش سوختن
یعنی لحظه های ناب ناب
یعنی سوز نی ، آه شبان
یعنی شاعری دل سوخته
یعنی آتشی افروخته
یعنی با گلی گفتن سخن
یعنی خون لاله بر چمن
یعنی شعله بر خرمن زدن
یعنی رسم دل بر هم زدن
یعنی یک تیمّم، یک نماز
یعنی عالمی راز و نیاز
یعنی آب بر آذر زدن
یعنی چو*احسان پا به راه
یعنی همچو یوسف قعر چاه
یعنی بیستون کندن به دست
یعنی زاهد اما بُـت پرست
یعنی همچو من شیدا شدن
یعنی قطره و دریا شدن
یعنی یک شقایق غرق خون
یعنی درد و محنت در درون
یعنی یک تبلور یک سرود
یعنی یک سلام و یک درود
یعنی معنی رنگین کمان
خیلی تنهام ...
از تنهایی خسته شدم ...
منتظر یه عشقم ...
یه عشق حقیقی ...
کاش یه عشق واقعی میومد و من و همراش می کرد ...
کاش همه ی عشقها واقعی بودن ...
مثل کویری که منتظر بارونه ...
کاش ...
شهر اول : نگاه و دلربايي
شهر دوم : ديدار و آشنايي
شهر سوم : روزهاي شيرين و طلايي
شهر چهارم : بهانه،فکر،جدايي
شهر پنجم : بي وفايي
شهر ششم : دوري و بي اعتنايي
شهر هفتم : اشک،آه،تنهايي
رویای با تو بودن را نمی توان نوشت نمی توان گفت و حتی نمیتوان سرود
با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی
و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی در نداشتند
و...و من همچون غربت زدای در اغوش بی کران دریای بی کسی
به انتظار ساحل نگاهت می نشینم و می مانم تا ابد
وتا وقتی که شبنم زلال احساست زنگار غم را از وجودم بشوید
بانوی دریای من...
کاش قلب وسعت می گرفت شمع با پروانه الفت می گرفت
کاش توی جاده های زندگی خنده هم از گریه سبقت می گرفت
تقدیم به نفسم s (دووست دارم)
که به جهان بیاموزید که عشق "معصومیت" است و از جهان بیاموزید که عشق "اعتماد" است.
که به جهان بیاموزید که عشق "آگاهی" است و از جهان بیاموزید که عشق "احساس" است.
که به جهان بیاموزید که عشق "فداکاری" است و از جهان بیاموزید که عشق "آزادی" است.
متولدین مرداد
که به جهان بیاموزید که عشق "شور و نشاط" است و از جهان بیاموزید که عشق "فروتنی" است.
متولدین شهریورکه به جهان بیاموزید که عشق "نیاز" است و از جهان بیاموزید که عشق "کمال" است.
متولدین مهرکه به جهان بیاموزید که عشق "زیبایی" است و از جهان بیاموزید که عشق "هماهنگی" است.
متولدین آبان
که به جهان بیاموزید که عشق "هیجان" است و از جهان بیاموزید که عشق "تسلیم شدن" است.
متولدین آذر
که به جهان بیاموزید که عشق "صمیمیت" است و از جهان بیاموزید که عشق "وفاداری" است.
متولدین دیکه به جهان بیاموزید که عشق "عقلانی" است و از جهان بیاموزید که عشق "از خود گذشتگی" است.
متولدین بهمن
که به جهان بیاموزید که عشق "اغماض" است و از جهان بیاموزید که عشق "یگانگی" است.
متولدین اسفند
که به جهان بیاموزید که عشق "رحم و شفقت" است و از جهان بیاموزید که عشق "همه چیز" است
تعداد صفحات : 4
باسلام به همه ي دوستان وعاشقان اسم من حامده متولد1372اين وبلاگ رو تقريبا براي عاشقان ساخته ام وبه عزیزترینم سوسن تقدیم میکنم اميدوارم خوشش بياد.. آرزودارم كه همه ي عاشقان به معشوق خودشان برسن.. راستي نظر هم يادتووون نره براتوون آرزوي موفقيت دارم.. اميدوارم هرجاكه هستين خوشحال باشين..دوستان عزيزم مطالب اين وب عاشقانه هست شايد به صفحه ي اول نگاه كنين خوشتون نياد ولي اگربه كل صفحات سربزنين پشيمون نميشين درصفحه هاي بعدي هم مطالب عاشقانه خوب وهم تصاويرعاشقانه توپ هست راستي هرمطلبي كه رمز خواست رمزش تاريخ تولدمه..""1372.."".باااااااااااااااااااي